عـلــی قـــوام:
چه ترسی دارم اینجا میون آدمکهای خیالی
بگو تا کی گریههامو ببینی و به روتم نیاری
آخ چه تشنم امشب از تو
رفیـق روز غــم هام
تــــو کجـــایــــــــــــــی
قصّهی من و دل تو
یه عمری رفتم این راهو
اشتـبـــاهــــــــی
بـــاور کن بـی تو تاریـک این دنیــــام
دستمو بگیر ببین خالیه این دستام
سرد از این راهم ، واسه رفتن دلیلم باش
سردم از خودم ، همه رفتن تو کنارم باش
یاشــار ســـون :
میگیره ایـن دل هـر شـب جمـعــه
همیشه محتاج هستم به لطفت
همه چی اینجا هرچند که جـرمه
اما تو میبخشی حـتـما یـه خُـرده
یه صدا بشنو از نسل خستت
بـذار بـگـم بت از درد حســرت
نـذار بگـنده حـرفـم تـو مـغــزم
من میخوام بگذرم از حد و مرزم
یه نگاه بنداز به لحظهام پس
یه نگاه بنداز به قلب پاکم
تورو به خودت به حق آدم
قسمت میدم که بمون کنارم
بگو هستی تو هر قدم بام
نـذار سرد بشم از هدفهام
بگو تا تهش تو میمونی پشتم
تا حقمو بگیرم من سرانجام
مــــن صـــدای نســل زمین خوردم
آره میگیره هرز گاهی عجیب بغضم
امــــا یکی بالا سر هست مشتــی
برو تو دیگه نمک رو زخمام نریز لطفا