سه شنبه , ۴ اردیبهشت ۱۴۰۳
صفحه اصلی » جملات زیبا و عاشقانه
کسی را پیدا کنید که:
هیچگاه از بوسیدنتان خسته نشود.
وقتی احساس حسادت میکنید شمارا در آغوش بگیرد.
وقتی عصبانی هستید شمارا درک کند و ساکت بماند.
وقتی حالتان خوب نیست دستتان را بگیرد.
اینده ی خود را با شما تصور کند و برایش برنامه ریزی نماید
وقتی چنین کسی را یافتید…..هرگز رهایش نکنید
جملات زیبا و عاشقانه
همیشه یادتان باشد که:
به نحوی یا طریقی شما فرشته ی کسی هستید;
حتی اگر آنرا ندانید.
او دوستتان دارد
و
به شما فکر میکند;
حتی اگر هر روز نشنوید.
ایمان داشته باشید
که اطرافتان مملو از عشق است حتی اگر آنرا احساس نکنید.
شما تنها نیستید!
روز میلاد مقدس ترین
نجیب ترین
با تقوا ترین
مهربان ترین
باگذشت ترین
نورانی ترین
وفا دار ترین
شیر مرد عالم هستی
به تک تک مردا که شباهتی به آن نور الهی ندارند
چه ارتباطی داره که هدیه هم میخوان؟!
پنجره را
باز میکنم
طلوع را میبینم
و
غروب را فراموش میکنم…
به اینکه در قلبم هستی و عشق منی افتخار میکنم…
*روزت مبارک*
جملات زیبا و عاشقانه
عاشقتم عشق من
اندازه لحظه هایی که تا حالا گذشته
اندازه تعداد بوسه های از راه دورمون
به اندازه تعداد دفعاتی که از پشت صفحه موبایل هم رو بغل کردیم
و از همه مهمتر اندازه روی زیاد خودم
عاشقتم
انقدر چون دستام همین قدره چون این انقدر
سند خورده به نامت درسته برات کوچیکه ولی خب تقصیر خودته
میخواستی عاشق یکی نشی که فسقل باشه والا
سنگین ترین خواب زندگی ام ,رویای تو بود.
یک حس نو,شگرف و حساس…
شاید یک خیال خوشرنگ…شاید رویایی زیبا…و شاید دلتنگی در دنیای دلدادگی ها…هرچه بود زیبا بود…دقیقه دقیقه اش زیبا بود…
هر چه زمان می گذشت من از جهان دورتر و دورتر می شدم و برای رسیدن به قله ی عشق…آن مکان جاودان…بی تاب تر.
زمان در گذر بود.همچون بادی صورتم را نوازش می داد و به پیش می رفت و من هرروز بیش تر و بیش تر در رویای بودنت غرق می شدم.
آن قدر عاشقت شده بودم که صدای عقربه های ساعت,لحظه به لحظه بر تنگ شیشه ای احساسم ترک می انداخت…
آزار دهنده بود…
دوستت داشتم…
دوستت دارم…
و خواهم داشت…
مــــــن دعــــــا میکنم
تــــــو را داشته باشم…
تــــــو دعــــــا می کنی
دیــــــــــــــــگر نباشم…
بیچاره خــــــــــ♥ــــــــدا…
بـلافـاصـله پـس از مـرگـم …
مـرا بـه خــاکــ نسپـاریــد؛
دوسـتـانــم عادتـــ دارنــد کـه…
دیــــر بیــاینـــــد…
سرد است اما
سرما نمی خورم
تو نگران نباش
کلاهی که سرم گذاشتی
تا گردنم را پوشانده است
به تو که فکر می کنم
بی اختیار
به حماقت خود لبخند می زنم
سیاه لشکری بودم
در عشق تو
و فکر می کردم بازیگر نقش اولم …
افسوس…
فاجعه یعنی
آنقدر در تـــــ♥ـــو غرق شده ام
که از تلاقی نگاهم با دیگری
احساس
خیانت می کنم!
عشق یعنی همین!!!
صدا …
دوربین …
حرکت …
باز هم برایم نقش بازی کن !
بایــــב بــــه بعضــــے پســــرا گفــــت :
آهــــاے پســــر …
حواســــت باشــــه …!
ایــــטּ בختــــرے کــــه بــــه تــــפ בل בاבه ,
خیلے هــــا בر ” آرزوے نیــــم نگاهــــش ” هستنــــב …
لیاقــــت בاشتــــه بــــاش …………..!
می خواهم بگذرم
از هر آنچه که تو ندیدی و من احساس کردم…
تو نشنیدی…
هرچند بار که من گفتم و تکرار کردم…
ساختم و تو خراب کردی…
و من چقدر تشنه ی حرفهایی بودم که تو هرگز نزدی…
اشک ریختم…
برای روزهایی که چقدر نیازمند بودنت بودم…
برای خودم که چگونه غرق تو شدم…
و به یاد می آورم خودم را…
که چگونه پر آرزوهای بزرگ بودم…
پرواز را دوست داشتم…
و تو را که بالهای مرا شکستی…
همچون قلبم
می خواهم بگذرم از تو
از عشق ویران کننده ی تو…
از منی که با تو به وجود می آمد..
و چه غریب بود…
همه چیز……………….
دلم گرفته….دلم یه عالمه سکوت میخواد اما نیست
همه گفتند :
بخشش از بزرگان است؛
من بخشیدم و هیچکس نگفت چقدر بزرگ شدی؛
همه گفتند :
بلد نبودی حقت را بگیری ……!
تنهـا برنامه اے کــه تـِکرارش
آرزوےِ هر روز مـَن استـــ
پـَخشِ زنده ےِ
نگـاهِ توستــ … هَمیـن…
گاهـــــی…
آدم دلـــــش میخواد
کفــش هــــاش رو در بیـــاره،
یواشکــی نوک پا نوک پا…
از خــــــودش دور بشـــــــــه،
بعد بزنه به چاک،
فـــــــرار کـــنه از خــودش!!!
تَــمــاِґحَـرفــ هـایـґ
روﮮ هَـمیــטּ בیــوار مَـجآزﮮ ثَـبـتـ شُـدهـ اَسـتـ
سِـپـآسـ ڪِـﮧ میــخوانے مَـرآ
دلم را که مرور می کنم تمام ان از آن توست
فقط یک نقطه از ان من است
که روی آن یک نقطه هم میخ میکوبم
و قاب عکس تو را می آویزم
هی رفیق ..
اونیکه دستش و اینقدر محکم گرفتی ..
دیروز عاشق من بود ..
دستات و خسته نکن ..
محکم یا آرام ..
فردا تو هم تنهایی
چقدر دوست دارم باخیال راحت …
یک نفس عمیق بکشم …
نفسی که پر باشه
از بوی آرامش وجود تو …
اغوش تو هیچ بعدی ندارد
واردش که میشوی
زمان بی معنا میشود
بی انکه نفس بکشی روحت تازه میشود..
اینـ روزهــــ ـــــ ـــــها شبیهـ جودیـ ابوتـ شده امـ. . .
برایـ بابا لنــــ ــــگ درازیـ مینویسمـ . . .
کهـ اینـ روزهـــــــ ــــــــا دیگر خودمـ همـ نمیشناسمش!!!
کـســــ ــــــ ـــیـ چـهـ مـی دانــد ؟ !
شاید روزیـ بیاید که حــــــــ ـــــــالـ من هـ ـمـ خوبـ شود …
هـــــ ـــــ ـــــوا خـــوبـ شـــود …
عــشـ ـق خــوبـ شــود …
و تــــ ـــــــ ـــــ ـــــو …
خــــوبـ مــــــــ ـــــن شـــویـ !!!
منبع : فقط منو تو
۰۲/۰۶/۱۳۹۴
۱۵/۰۵/۱۳۹۳
۰۷/۰۴/۱۳۹۳
۰۷/۰۴/۱۳۹۳
۰۷/۰۴/۱۳۹۳
۰۷/۰۴/۱۳۹۳
۰۷/۰۴/۱۳۹۳
۰۷/۰۴/۱۳۹۳
ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
---|---|---|---|---|---|---|
« Feb | ||||||
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 |