جمعه , ۱۰ فروردین ۱۴۰۳
صفحه اصلی » داستان طنز های کوتاه ملانصرالدین
ملانصرالدین دو شریک را که اختلاف داشتند نصیحت می کرد و می گفت : هرگز به هم خیانت مکنید و مال حرام مخورید.یکی از شرکا به ملا گفت:به خدا که من چنین میکنم مثلا دیروز یک مشتری اشتباها به من چهارصد تومان زیادی داد.ملا بلافاصله پرسید:خوب تو چه کردی؟شریک گفت:فورا دویست تومان آن را به شریکم دادم !
یک روز شخصی که می خواست سر بسر ملا بگذارد او را مخاطب قرار داد و از او پرسید: جناب ملا مرکز زمین کجاست؟
ملا گفت : درست همین جا که ایستاده ای؟
اتفاقا از نظر علمی هم به علت اینکه زمین کروی شکل است پاسخ وی درست می باشد.
یک روز شخصی خروس ملا را دزدید و در کیسه اش گذاشت,
ملا که دزد را دیده بود او را تعقیب نمود و به او گفت:خروسم را بده! دزد گفت: من خروس ترا ندیده ام,
ملا دفعتا دم خروس را دید که از کیسه بیرون زده بود به همین جهت به دزد گفت درست است که تو راست می گویی ولی این دم خروس که از کیسه بیرون آمده است چیز دیگری می گوید
۰۴/۰۵/۱۳۹۴
۰۴/۰۵/۱۳۹۴
۰۷/۱۰/۱۳۹۳
۰۲/۱۰/۱۳۹۳
۱۹/۰۷/۱۳۹۳
۱۵/۰۵/۱۳۹۳
۱۵/۰۵/۱۳۹۳
۰۴/۰۵/۱۳۹۳
ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
---|---|---|---|---|---|---|
« Feb | ||||||
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |